مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

تابستان 97

سلام دلبر قشنگ من 😍😍😍😍😙😙😙😙❤❤❤❤❤ اومدم با پست فصل تابستان من نمیدونم واسه من اینجوری هست یا بقیه هم همین هستن به نظر من روزها و ساعت ها داره مثله بررررق برام میگذره الان همین تابستان با اینکه سه ماه یعنی 93 روز بود ولی برای من مثله یه چشم بر هم زدن بود خدااا پاتو بزار رو ترمز نزار اینقد گذر عمرمون سریع باشه البته غم و غصه چرا زود بگذره ولی خوشی هامون مثله کش کشششش بیاد و تموم نشه😉😉 خدا جون را شکر که این تابستون را هم با کلی خاطره خوش پشت سر گذاشتیم ان شاالله بقیه عمرمون را هم همینطور سپری کنیم برات بگم از جشن کتاب روخوانی تون که تازنین من تونستی در مایان این کتاب دیگه کلمه و بعضا جمله عربی را راحت بخونی و بری واسه کتاب بعدی یعنی ر...
13 مهر 1397

بهار 97

دخترکم بهار من❤❤❤  کاروان سبزه و گل در راه است تا نشاط و شادمانی را در دلها بگسترد . بهار آمده است تا نغمه ی شادی و سرور را بر لبها بنشاند و زنگار غم و اندوه را از جانها بردارد . امید است این بهار زندگی بخش ، همراه خود خیر ، خوشی ، سلامتی ، شور ، نشاط ، سعادت و سربلندی را به خانه ی ما بیاورد و به زندگیمان تری وتازگی بسیار ببخشد.  بهار زیباست و زندگی زیبا تراز بهار ، چه بهتر که مانیز از این سرسبزی و شکوفایی عبرت بگیر یم و دگرگونی های لازم را در خود پدیدار سازیم . مثل درخت ، رخت کهنه از تن به در آوریم.آیینه ی وجودمان راصاف و شفاف کنیم و بهترین ها ی زندگی را به نمایش بگذاریم . کینه را به محبت ، دشمنی را به عشق ، نا مهربانی را به...
4 تير 1397

نوروز 1397

اگر چه یادمان می‌رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می‌آورد 😍😍 یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال 😍😍 دخترکم در شکفتن جشن نوروز برایت در همه‌ی سال سرسبزی جاودان و شادی ،اندیشه‌ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمت‌های خدادادی را آرزومندم سالت سرشار از عشق نازنینم 😍😍 مهتا جونم این هفتمین سالی هست که در کنار من و بابایی هستیم دوستت داریم الهی همیشه سلامت باشی 😘😘😘 امسال ایام تعطیلات مثل هرسال بهمون خیلی خوش گذشت و از هر روزش استفاده کردیم همراه خانواده مامان، بابا ،دوستان و ... به جاهای زیبای...
29 فروردين 1397

چهارشنبه سوری 1396

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم 😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️😍😍😍😍😍 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 دخترکم مه بانوی من امسال چهارشنبه سوری در کنار شما وروجک خانم دوستان خیلی خدا را شکر بهمون خوش گذشت یه شب بیاد موندنی به سرمون زد و با دوستان یهویی رفتیم کویر وای که چقد شب کویر جالبه البته با وسایل آتیش بازی فوق العاده ای که بابا سفارش داده بود و اونجا رونمایی کرد و م و من هم تازه اونجا متوجه شدم که چقققد بابای شیطونی داریماااااا😂😂😂😂 ترقه هایی که صدای بمب میدادن و فشفشه هایی که با صدای خیلی بلند میرفتن آسمون و منفجر میشدن خیلی زیبا بودن...
28 فروردين 1397

اسفند ماه و شکوفه های بهاری

اسفند ماه هست و ماهی که من زیاد ازش خوشم نمیاد به غیر از چند روز آخرش که همه کارهای خونه و شخصی ام تموم شده و کارهای دوست داستنی خرید و عید و سفره هفت و سین و... انجام میشه که من واقعا دوست دارم اون روزهای فقط فقط کش بیاد و تموم نشه خیلی حال و هوای خوبی داره ولی برعکس زودتر از بقیه روزها نمیدونم چرا میگذره یه اتفاق خوب و جالب هم شرکت در سیرک بین المللی آفتاب توی سپاهان شهر بود خیلی بهمون به همکارهای بابا خوش گذشت و شما خیلییی دوست داشتی این مجموعه را قبلا در قالب کلاسیک شو توی پارک دلفین های کیش دیده بودیم البته اینجا برنامه هاشون بیشتر بود ولی شما چون اونروز نزدیک سه سالت بود چیز زیادی یادت نمونده بود و تلافی اش را اینجا خالی کردی😂😂😂 امسا...
27 فروردين 1397

یه روز برفی

اتل متل کلوچه برف اومده تو کوچه برفای دونه دونه کلاغه شعر می خونه شعرش چیه؟قار و قار یعنی ببار تا بهار مهتا جونم این شعری هست که توی کلاس یاد گرفته بودی و تا اونروز زیبای برفی از خواب بیدار شدی و رفتی پشت پنجره و دیدی حیاط لباسه سفید برفی پوشیده با شوق سمت من اومدی گفتی مامان یه خبر خوش بـــــــــــــرررر ف اومده خدایا شکــــــرت و شروع کردی دنباله هم این شعر را بخونی اونروز را هر چی گفتی جور نشد که بریم برف بازی اخرش شب زورت سر شد و رفتیم من و شما و بابایی کلی برف بازی و امان از شما شیطون بلا که برف بازی برات سیری نداره دوباره فرداش منو وادار کردی بریم ولی خداییشش هم به من هم به شما نازنینم خ...
26 فروردين 1397

جشن الفبا

دختر گلم باید واست بگم که بعد گذروندن موفق دوره اشاره با رتبه عالی دوره کلاس های روخوانی قرآن شروع شد که شما ماه بانوی من با خوشرویی ازش استقبال کردی حتی مشتاق تر از دوره قبل توی این دوره بخاطر اینکه بتونید کلمات و در اخر جملات قران را بخونید لازمه اش یاد گرفتنه حروف الفبا بود و من از این بابت خیلی خوشحالم که دوسال زودتر از کلاس اولت کامل حروف الفبا را یاد گرفتی خیلی کلاسه جالبی هست منم واسه دوخترم کم نزاشتم و برای هر کدوم از حروف الفبا که باید کاردستی مربوطه اش را درست میکردیم با تمام سلیقه و عشقم واست درست کردم فـــــــدات بشم با پایان کتاب اول که همون کتابه الفبا بود و پشت سر گذاشتن آزمون اون یه جشن الفبا واسه شما کوچولوهای نازن...
26 فروردين 1397

ازدواج خاله مرضیه

یکی از جریانات خیلی خوب و فراموش نشدنی دی ماه ازدواج خاله مرضیه بود 🤵 خوشبختی یعنی تنها خواهرت عروس بشه مهتا جونم بادرم نمیشه که خاله مرضیه اینقد بزرگ شده که وقت عروس شدنش رسیده مثل یه چشم بهم زدن گذشت واسم انگار همین دیروز بود که من و دایی مهدی رفتیم خونه ننه حاجی چون مامان جون و بابا جون رفته بودن اصفهان و با یه نی نی کوچولوی خیلی خوشکل برگشتن کی باشه مهتا گلی ام عروس بشه فـــــــدات بشم نازنینم برخورد اول شما با این قضیه زیاد جالب نبود و میگفتی نباید خاله مرضیه عروس بشه من نمیزارم و ..... دیگه راضی شدن عروس خانم یه طرف راضی شدن مهتا بانو یه طرفه دیگه ولی دیگه تو مراسم و لباس و ... چیزهای مورد علاقه ات که افتادی کم کم نرم ...
12 فروردين 1397

تولد آقا محمد در کافه پامچال

مهتا بانوی مامان توی این ماه یعنی دی ماه پشت سر هم برنامه ها و اتفاقات خیلی خوب داشتیم یکی دیگه از ماجراهای خوبمون تولد آقا محمد پسر همسایمون بود که تولدشون را توی یه جای خیلی باحال و شیک یعنی کافه پامچال گرفته بودن که از اونروز به بعد واسه شما دوتا شیطون بلا یعنی مهتا و پندار به اسم کافه محمد نام گرفت جشن و دور همی خوبی بود البته اگه از حرص خوردن های من و بابا همچنین مامان و بابای پندار جون واسه شیطنت های شما دوتا بلااااا فاکتور بگیریم دوست بابا اونجا گیتار زد و خوند که واقعا برنامه دوست داشتنی بود همچنین قسمت بریدن کیک و البته پذیرایی هاشون قسمتی از شیطنت های،شما دوتا وروجک را برات مینویسم که ان شا الله بزرگ شدی ب...
12 فروردين 1397

سفر به ماریکو

توی این ماه یه دوسته جدید پیدا کردی یه بنام آقا پندار مهتا جونم شما با پندار جون همسن هستید واسه همین یه همبازی عالی واسه همدیگه هستید و شبانه روز میخوایید پیش هم باشید بازم وقت برای بازی کم میارید من از این بابت که یه همبازی پیدا کردی خیلی خوشحالم واقعا بازی کردنتون خیلی با حاله و من اکثر اوقات از تماشای شما دوتا و شنیدن صحبت هاتون سیر نمیشم و لبخند به لب دارم دنیای شیرین بچگی دنیای سوای ما بزرگترها هست پندار جون و مادر پدر مهربونشون ما را واسه مراسم یلدا به روستای کوهستانی توریستی و زیبای ماریکو که روستای اجدادی شون هست دعوت کردن که ما هم دعوتسون را پذیرا شدیم و در کنارشون روز خیلی خوبی را گذروندیم برنامه ها و پذیرایی های سنتی جالبی داشت...
12 فروردين 1397