اسفند ماه و شکوفه های بهاری
اسفند ماه و شکوفه های بهاری
اسفند ماه هست و ماهی که من زیاد ازش خوشم نمیاد
به غیر از چند روز آخرش که همه کارهای خونه و شخصی ام تموم شده و کارهای دوست داستنی خرید و عید و سفره هفت و سین و... انجام میشه که من واقعا دوست دارم اون روزهای فقط فقط کش بیاد و تموم نشه خیلی حال و هوای خوبی داره ولی برعکس زودتر از بقیه روزها نمیدونم چرا میگذرهیه اتفاق خوب و جالب هم شرکت در سیرک بین المللی آفتاب توی سپاهان شهر بود خیلی بهمون به همکارهای بابا خوش گذشت و شما خیلییی دوست داشتی این مجموعه را قبلا در قالب کلاسیک شو توی پارک دلفین های کیش دیده بودیم البته اینجا برنامه هاشون بیشتر بود ولی شما چون اونروز نزدیک سه سالت بود چیز زیادی یادت نمونده بود و تلافی اش را اینجا خالی کردی😂😂😂
امسال اسفند بخاطر کلی سفارش کار گرافیک و خیاطی و ... یه پیشنهاد به بابا دادم اونم زوووود قبول کرد
البته از خدا خواسته بود
یه روز را شما را فرستادم خونه مامان جون تا بقولی تو دست و پا نباشی البته ببخشیدااا
و دوتا کارگر تمیز و مطمئن که از قبل با کار و خودشون اشنا بودم اوردم و کمک هم همه خونه را زیر و رو کردیم و تمیــــــــز بر گردوندیم به بهتر از اولش خیلـــــــــی خسته شدیم ولی بهش می ارزید خدا خیرشون بده بار بزرگی از رو دوشم یه روزه برداشتن که اگه خودم و بابا با این همه مشغله میخواستیم انجامش بدیم دو هفته شایدم بیشتر طول میکشید
خدایا شکـــــــرت
روزهای آخر اسفند بود که داشتیم میرفتیم اصفهان توی جاده روستای بغم که کنار جاده هست توجه مون را جلب کرد درخت های زیـــــــــــــــاد پر از شکوفه یعنی یه بهشت واسه خودش نمیشد از اینهمه زیبایی به سادگی گذشت دور زدیم و رفتیم تو دله این بهشت شما که دیگه از ذوق غیر قابل کنترل بودی همون اول روستا میخواستی پیاده بشی بزور نگهت داشته بودم که برسیم وسطه درختا
خلاصه جای دوستان خالی خیای زیبا بود و خوش گذشت
عکس های یادگاری
عزیزم سال ۱۳۹۶ به خیر و خوشی پایان یافت الهی سال ۱۳۹۷ ات هم مثله این شکوفه های بهاری کنار خانواده ات بهاری و زیبا
به غیر از چند روز آخرش که همه کارهای خونه و شخصی ام تموم شده و کارهای دوست داستنی خرید و عید و سفره هفت و سین و... انجام میشه که من واقعا دوست دارم اون روزهای فقط فقط کش بیاد و تموم نشه خیلی حال و هوای خوبی داره ولی برعکس زودتر از بقیه روزها نمیدونم چرا میگذرهیه اتفاق خوب و جالب هم شرکت در سیرک بین المللی آفتاب توی سپاهان شهر بود خیلی بهمون به همکارهای بابا خوش گذشت و شما خیلییی دوست داشتی این مجموعه را قبلا در قالب کلاسیک شو توی پارک دلفین های کیش دیده بودیم البته اینجا برنامه هاشون بیشتر بود ولی شما چون اونروز نزدیک سه سالت بود چیز زیادی یادت نمونده بود و تلافی اش را اینجا خالی کردی😂😂😂امسال اسفند بخاطر کلی سفارش کار گرافیک و خیاطی و ... یه پیشنهاد به بابا دادم اونم زوووود قبول کرد
البته از خدا خواسته بودیه روز را شما را فرستادم خونه مامان جون تا بقولی تو دست و پا نباشی البته ببخشیدااا
و دوتا کارگر تمیز و مطمئن که از قبل با کار و خودشون اشنا بودم اوردم و کمک هم همه خونه را زیر و رو کردیم و تمیــــــــز بر گردوندیم به بهتر از اولش خیلـــــــــی خسته شدیم ولی بهش می ارزید خدا خیرشون بده بار بزرگی از رو دوشم یه روزه برداشتن که اگه خودم و بابا با این همه مشغله میخواستیم انجامش بدیم دو هفته شایدم بیشتر طول میکشیدخدایا شکـــــــرت
روزهای آخر اسفند بود که داشتیم میرفتیم اصفهان توی جاده روستای بغم که کنار جاده هست توجه مون را جلب کرد درخت های زیـــــــــــــــاد پر از شکوفه یعنی یه بهشت واسه خودش نمیشد از اینهمه زیبایی به سادگی گذشت دور زدیم و رفتیم تو دله این بهشت شما که دیگه از ذوق غیر قابل کنترل بودی همون اول روستا میخواستی پیاده بشی بزور نگهت داشته بودم که برسیم وسطه درختا
خلاصه جای دوستان خالی خیای زیبا بود و خوش گذشت
عکس های یادگاری
عزیزم سال ۱۳۹۶ به خیر و خوشی پایان یافت الهی سال ۱۳۹۷ ات هم مثله این شکوفه های بهاری کنار خانواده ات بهاری و زیبا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
