مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

شب یلدا

  امسال دومین سال است که مهتا در شب یلدا کنار ما هست روی گلت به سرخی انار شب یلدات به شیرینی هندوانه خنده ات مانند پسته و عمرت به بلندی یلدا همزمان با شب یلدا مهتا ١٤ ماهه میشه عزیزم دومین یلدات و ١٤ ماهگیت مبارک باشه یه شب به یلدا خونه مامان و بابا حاجی(پدر بزرگ و مادر بزرگ من) مهتا جونم کلا با کفش ،جوراب و پاپوش پوشیدن مخالفی سریع از پاهات در میاری ولی مامان بابا یه جفت کفش بوت خوشکل،  هدیه زمستونی به مناسبت ١٤ ماهگیت بهت هدیه دادن تا دیگه نتونی به راختی از پاهات در بیاری و گرم بمونی مبارکت باشه نازنینم ...
29 آذر 1392

تولد مامان مهشید

  دیروز 20 آذر تولد خودم (مامان مهشید)بود دومین سال تولدم که مهتا دختر نازم در کنارم بود دیشب مامان بابا و خواهر خودم سر زده اومدن خونمون و یه جشن کوچولو گرفتیم  آقای شوهر(مصطفی) به افتخار تولد من آهنگ تولدت مبارک ویه چند تایی دیگه آهنگ ارگ نوازی کرد البته به اتفاق و کمک مهتا عزیزانم خیلی دوستون دارم مهتا میگفت باید منم حتما ارگ بزنم برای همین بابایی ارگ را از روی پایه اش برای مهتا بانو زمین گذاشت اینجا مهتا داره با بابا همکاری میکنه بقیه را به دست زدن تشویق میکنه اینم از شام تولد ته چین بوقلمون با اسم خودم به خط آقای شوهر جای همه خالی خیلی خوش گذشت و شب خوبی بود ...
21 آذر 1392

نازنینم

نازنينم چون گل بهاري        صفاي جان و دل من بنفشه زاري به هر دو عالم ندهم، نگاه دلجوي تو زيبا ، شيرين ، آرام جاني خندان ، خندان ، دل مي ستاني روشنتر از صبح سپيدي بر جان من نور امّيدي تو همچون ستاره درخشاني فروزان چو خورشيد تاباني این گل ها تقدیم به مروارید صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق دوستش دارم.   ...
18 آذر 1392

بستری در بیمارستان

در هفته ای که گذشت عزیز دل مامان و بابا به مدت 40 ساعت (2 شب و یک روز نصف) توی بیمارستان به علت ابتلا به ویروس جدید سرما خوردگی بستری بودی الان بعد گذشت 1 هفته بهتر شدی دعا کنید انشا ا... دختر گلم به سلامتی کامل برسه   عکس های بیمارستان شب اول بستری در اورژانس روز بعد به بخش اطفال منتقل شدی گلم الهی بمیرم برات با دستگاه نبو لایزر برات بخور آب سرد و آدرنالین گذاشتن تا بهتر شدی بخش اطفال شلوغ بود بعضی بچه ها دیرتر به بیمارستان مراجعه کرده بودن به همین دلیل ریه هاشون عفونت کرده بود و تب داشتن و باید چندین روز میموندن و یک دوره آنتی بیوتیک میگرفتن خدا را شکر جیگر مامان به این مراحل سرم و آمپول...
9 آذر 1392
1