مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

بهار 97

1397/4/4 12:39
1,169 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم بهار من❤❤❤

 کاروان سبزه و گل در راه است تا نشاط و شادمانی را در دلها بگسترد . بهار آمده است تا نغمه ی شادی و سرور را بر لبها بنشاند و زنگار غم و اندوه را از جانها بردارد . امید است این بهار زندگی بخش ، همراه خود خیر ، خوشی ، سلامتی ، شور ، نشاط ، سعادت و سربلندی را به خانه ی ما بیاورد و به زندگیمان تری وتازگی بسیار ببخشد.  بهار زیباست و زندگی زیبا تراز بهار ، چه بهتر که مانیز از این سرسبزی و شکوفایی عبرت بگیر یم و دگرگونی های لازم را در خود پدیدار سازیم .

مثل درخت ، رخت کهنه از تن به در آوریم.آیینه ی وجودمان راصاف و شفاف کنیم و بهترین ها ی زندگی را به نمایش بگذاریم . کینه را به محبت ، دشمنی را به عشق ، نا مهربانی را به صفا و صمیمیت تبدیل نماییم .

نازنین من میخوام از این به بعد واسه ات تا جایی که بشه و مورد های خیلی مهمی نباشه واست فصل به فصل پست پزارم و تمام اتفاقات اون فصل را توی یه پست برات تعریف کنم☺️☺️☺️اینجوری دیگه من از استرس اینکه یه روزمره ات را فراموش کنم یا نه واست بزارم در میام😜😜😜😜😜😉 عزیزکم این پست در مورد بهار 97 هست درست هفتمین بهار زندگیت ای زندگی من و بابایی😘

اول بگم مجدد از بهار حیاط خونمون که یکی از مورد های دوست داشتنی خانواده ما مخصوصا شما هست.حیاط توی فصل بهار واقعا دلچسب و دیدنی هست جوری که نمیشه به سادگی ازش گذشت در ادامه عکس هاش را میزارم

برات بگم که در فصل بهار تولد داریم اونم چهارتا تولد اول تولد خاله مرضیه و مامان جون که فروردینی هستن بعد تولد بابا که اردیبهشتی هست و بعدش هم تولد دایی مهدی که خرداد ماهی هست خدا را شکر تونستیم هر چهار نفرشون را سورپرایز کنیم😅😅😅😅 کیک تولد مامان جون و دایی مهدی را خودم پختم و بردم ولی کیک تولد خاله مرضیه را شوهر جونش یعنی عمو روح الله عزیز زحمتش را کشید و کیک تولد بابایی را هم چون میخواستیم سورپرایز باشه و متوجه نشه از بیرون خریدیم

موقع تولد بابا مامان جون و باباجون کربلا بودن و جاشون خیلی خالی بود البته با تماس ایمو اونا را هم یه جورایی توی تولد شرکت دادیم😊😊😊

کیک تولد مامان جون یعنی مامان بهتر از گل خودم😙😙😙😙😙😙عاااااشقشم

تولد خاله مرضیه که البته کلا تولد ها و کیک و شمع و ....ماله شما بود😂😂😂😂😂😂😂

تولد دایی مهدی تنها دادش عزیز من😍😍😍

و بالاخره تولد بابا یعنی عشق من و شما خدا سایه اش را از سرمون کم نکنه خیلی واسه رفاه من و شما زحمت میکشه

مورد بعد تو فصل بهار سفر یهویی و باور نکردی من به کربلا بود قربون آقا امام حسین بشم که واقعاااا سورپرایزم کرد با این هدیه اش

عزیزکم خیلی دوست داشتم همراهم میبردمت اخه دفعه قبل که رفته بودیم تو دله من بودی 😊😊😊😊😊رفتیم و سلامت برگشتیم ولی الان چون خیلی یهویی شد امکانش نبود و شما مثل یه دختر خوب بهتر بگم یه دختر خیلیییی خانم قبول کردی و گفتی من میروم خونه مامان جون میمونم تا بری و برگردی فقططط هلکوپتر باب اسفنجی فراموشت نشه واسم بیاری هااا😂😂😂😂😂😂😂

هربار که تماس میگرفتی سفارش میکردی که یادم نره بعد سراغ من را میگرفتی 😅😅الهی ددرت بگردم اولین جایی که دیدم واست خریدم از ماشین هم که پیاده شدم دسته گل را که بهم دادی گفتی بریم خونه تا بهم بدی دیگه واقعا خیلی روی من را پاییدی که گفتی بریم خونه و نگفتی همون جا بهم تحویل بده😂😂😂😂

دیگه از اصفهان گردی هامون برات بگم هم سه تایی هم با خانواده باباجون ایناااا رفتیم باغ گل ها،😍😍😍که واقعا توی بهار اونم اردیبهشت ماه دیدنی هست همچنین رفتیم پارک ناژوان ،تونل آکواریم🐠🐟 باغ پرندگان🐦🐥 و خزندگان 🐍🐍و پروانه ها همچنین قسمت محبوب شما شهربازی

راستی عزیزم نمیدونم چی شده بود که یه روز دیدم که روکش دندون بقول خودت باب اسفنجی ات نیست و این بود که برای سومین سال اول ماه رمضان رفتیم کیلینیک افضل پیش خانم دکتر مهربون قبلی ات و علاوه بر روکش کردن دندون قبلی ات یه دندون دیگه ات را هم درست کرد وایی که چقد هم من هم شما خانم دکتر را دوست داریم ماشاالله با اینهمه مراجعه کننده شما را یادش بود کلی باهم گفتیم و خندیدیم

اینم واست بگم که امسال ماه رمضان هم اینکه چندتایی روزه کله گنجیشکی گرفتی هم اینکه کلییی تو زمان افطار کمک من کردی خان خانم هااا میگفتی مامانم روزه هست حال نداره من کمکت میکنم تا از بین نری😅😅😅😅

مهتا جونم سر نماز عید فطر ان شا الله همیشه زندگیت با خدا باشه و خدا همیشه نگهدارت باشه وجود من 😙😙😙😙😍😍😍😍😍

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانمامان
5 مهر 97 9:36
همیشه شادباشید