مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

خونه روفی

1392/12/19 16:29
740 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم دومین بهار زندگی ات در راه است انشا ا... ١٠٠٠ بهار را ببینی گلم

و اما قضیه خونه تکونی قبل از فرا رسیدن بهار

از دست تو وروجک که نمیشه کاری کرد هرچی بالای چارپایه میرم وقتی میخوام بیام پایین میبینم تو مثل کنهنیشخند به پله های چهار پایه چسبیدی داری میای بالا با هزار زور اونطرف میزارمت سرگرمت میکنم با اسباب بازی هات ولی دوباره دست بردار نیستی میای عوض اینکه چهار پایه را نگه داری مامان نیافته شروع میکنی به تکون دادنش ای خداااااااااااا کلی هم میذوقی از این کارت

خالی کردن کابینت ها که کار هر روز جنابعالی هستش حالا که رفتم تمیز کنم میبینم کلی خرده نون چیبس و... کف کابینت ها هستشنیشخندنیشخندنیشخندفقط وسایل کابینت را تا حالا خالی میکردی حالا دیگه از صدقه سر تمیز کاری من یاد گرفتی کفی کابینت ها را هم جمع میکنی و یه دستمال دستت میگیری تمیز میکنی قربونت برم

برای تمیز کردن ویترین به خدا رسیدم اینقدر اذیت کردی تا حالا نمیدونستی در ویترین باز میشه حالا که باز بود مگه دست بردار بودی مثل من یه دستمال برداشته بودی و میخواستی تمیز کاری کنی خلاصه اسباب بازی هات را بهت دادم تمیز کنی دستمالشون میکشیدی و یکی یکی میاوردی داخل ویترین میزاشتی و کلی هم صحبت میکردی نمیدونم چی میگفتی ولی خیلی با مزه بود منکه کلی خندیدم اصلا راه به من نمیدادی خوب که شیشه ویترین را تمیز کردم و برق انداختم شیشه شور را برداشتی و به شیشه پاشیدی با یه دستمال کثیف شروع کردی به پاک کردن من::مهههههههههههههتتتتتتااااگریهگریهگریهتو:مامانخندهخندهخنده

چند روز پیش هم رفتیم خرید عید برای تو شیطون بلا که در پست بعدی عکس خرید های عیدت را میزارم گلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان مانلی
20 اسفند 92 11:42
خسته نباشی خانومی همین خونه تکونی با بچه خیلی سخته من که از یک ور تمیز میکنم پشت سرم دخمل وروجکم با اثرات انگشتش متبرکشون میکنه بعد من این شکلی میشم اینجوری خستگی آدم به تنش خشک میشه
مامان فاطمه
20 اسفند 92 17:22
خسته نباشی!!!! فکر کنم با این شیطون بلاها ماها باید کلا بیخیال خونه تکونی بشیم!!! خرید هات هم مبارکت باشه خاله جون
مامان محیا
21 اسفند 92 0:43
والا محیا که بزرگتر هم هستش دلم میخواد بیایی اتاقشو ببینیتازگیها یاد گرفته حبوبات بر میداره باهاش غذا درست میکنه
مامان آوا
21 اسفند 92 14:59
__??_?? سلام _??___?? آپم _??___??_________????آپم _??___??_______??___????آپم _??__??_______?___??___??آپم __??__?______?__??__???__??آپم ___??__?____?__??_____??__?آپم ____??_??__??_??________??آپم ____??___??__??آپم ___?___________?آپم __?_____________?آپم _?_____@ ____@ __?آپم _?___///___@__\\__?آپم _?___\\\______///__?آپم ___?______W____?آپم _____??_____??آپم زود بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ………..|”"”"”"”"”"”"”"” ” “”"”"”"”|\|_ ………..|……*اینم وسیله * بیا ….|||”|”"\___ ………..|________________ _ |||_|___|) ………..!(@)’(@)”"”"**!(@ )(@)***!(@) منتظرمااااااااا بدو بیا
مامان حنانه زهرا
24 اسفند 92 21:56
سلام عزیزم.خداروشکر چندروز پیش اومدم نوشته بود وب مسدودشده ومن پیشاپیش عیدم تبریک میگم گلم خصوصی مهتا جونم ببوس گلم
مامان روژینا
26 اسفند 92 9:14
عید از سه کلمه زیبا تشکیل شده ع - عزیزم ی - یادت نره د- دوستت دارم خواستم از همه زودتر تبریک عید رو تقدیمت کنم