بهار 99

 دخترم جهان با خنده‌های تو معنا خواهد داشت
با تو بهار که لبریز شکوفه‌هاست دیدن دارد
دخترم، چون تو هستی شمعدانی‌های لب پنجره، این گونه زیبا گل کردند و عطر سیب معنا دارد
با تو پدر معنا پیدا می‌کند و مادر بهشتی می‌شود

سلام دخترم بهار 99 هم از راه رسید یه بهار و عید متفاوت برای همه یه آغاز سال جدید اونم همراه با همون ویروس لعنتی کرونا که توی پست زمستان 98 برات گفته بودم.واقعا قدرت خدا ستودنی هست که یه ویروس خیللللی کوچیک کل کره زمین را به زانو در آورد و مجبور به اعلام قرنطینه خانگی شدند تا مواجهه کمتر باشه و در نتیجه ابتلا کمتر..... و صد البته هم برای نابودی اون جز خواست خدا و مدد از او راهی نیست خدایا زودتر زمینه نابودی این ویروس منحوس را فراهم بفرما آمیـــــــــــــــــن

همونطور که گفتم سال جدید را با قرنطینه خانگی شروع کردیم و متاسفانه اصلا شور و شوق سابق برای تحویل سال نبود تمام اماکن عمومی تعطیل و از مردم خواسته شده بود که سفر هم نداشته باشن حتی دید و بازدید عید. سال تحویل را بدور از تجمع ها باشید هرچند عده ای به این هشدار ها گوش ندادند و مسافرت ها و کارهای غیر ضروری خودشون را کنسل نکردن ولی خیلی ها هم رعایت کردند تا زودتر این بلا رفع شود

دایی مهدی به این خاطر عید نوروز نیومد خونه مامان جون حتی دایی و خاله های منم همینطور و امسال اولین سالی بود که بعد سال تحویل خونه ننه و بابا حاجی نرفتیم جای ننه ریحان هم خالی امسال همین کرونا باعث شد که نشه خونه ننه ریحان که اولین سالی بود که توی جمع ما نبود و آسمونی شده بود برویم و دور هم باشیم از این بابت که همین دور هم بودنمون باعث میشد جای خالی ننه ریحان بیشتر احساس بشه کرونا بهونه خوبی شده بود روحشون قرین رحمت حق

من و شما و بابا سال تحویل را خونه خودمون کنار سفره هفت سین بودیم بعدش با رعایت کامل موارد بهداشتی رفتیم یه سر خونه مامان جون و بعد اونم تا تموم شدن قرنطینه خونه خودمون بودیم و مشغول درس های مجازی شما و ...

شکر خدا حیاط خونه بهاری بود و مثل سال های قبل پر از گل و شکوفه شکرت خدا که طبیعت همچنان جاری بود و دستخوش ویروس نبود ما این مدت را در حیاط و آلاچیق گذروندیم حتی 13 بدرمون را بازم این یه دلخوشی بود که کمتر بهونه بگیری که چرا تو خونه هستیم حوصله ام سر رفت و ...

این مدت را کلاس های مدرسه و موسیقی ات را آنلاین گذروندیم و هرچند که برای مشق نوشتن یکم اذیت میکردی و حوصله نداشتی ولی مربی ها ازت خیلللی راضی بودن

یه اتفاق ناگوار توی این مدت اینکه پای راست شما آسیب دید و بخاطر وجود کرونا و بسته بودن راه ها فقط تونستیم یه عکس رادیولوژی بگیریم و به چند نفر و متخصص هم که نشان دادیم گفتن چیزی نیست و فقط کوفتگی هست بعد گذشت زمان خوب میشه ولی بعد یک ماه هنوز نمی تونستی خوب راه بری و نظر یه متخصص بر این شد که عکس ام آر آی بگیری بعد از گرفتن این عکس که واقعا قلب من و بابا فشرده شد از این بابت تشخیص داده شد که شکستگی مخفی داری و باید یک ماه گچ داشته باشی که این روند هم شکر خدا گذروندی و الان بدون مشکل هستی ولی با این اوصاف کل بهار 99 را درگیر بودیم وجود ویروس کرونا و قرنطینه بودن یه طرف این مشکل هم یه طرف واقعا هم ما هم خودت عصبی شده بودیم خدا شکرت که اون روزها هم گذشت الان سلامت کنار هم هستیم خدایا هم خانواده ما هم کل خانواده ها را در پناهت حفظ بفرما

ماه رمضان امسال هم به همین منوال گذشت خدایی تو خونه بودن همیشگی سخته ولی شکر خدا که برای بیمار بودن داخل خانه نبودیم برای بیمار نشدن بود اللهم اشف کل مریض

برای گذروندن این اوقات خیلی سعی کردم برنامه های مختلفی برات داشته باشم تا کمتر حوصله ات سر بره همچنان توی مسابقات مدرسه شرکت میکردی و روزی که رفتیم مدرسه برای ارائه طرح جابر کلی جایزه گرفتی.با هم آشپزی میکردیم کیک و بیسکوییت درست کردیم که خیلی هم در این زمینه علاقه داشتی . کاردستی درست کردیم و......

تولد بابا و مامان جون هم اردیبهشت ماه بود که با یه دور همی و سورپرایز کوچولو شادشون کردیم

خرداد ماه یه جشن پایان دوره کلاس موسیقی از طرف خاله آنا برگزار شد که واقعا خوش گذشت  هم به من هم به شما و روحیمون را تازه کرد خاله آنا مچکرییم

جشن الفبا بخاطر موارد بهداشتی داخل مدرسه برگزار نشد ولی معلم تون گفتن در خانه برا یبچه ها حتما جشن بگیرید عکسش را بفرستید که من با هماهنگی با عمه محبوبه چون دختر اون زهرا و همچنین محمد امین فامیل شوهر عمه هم کلاس اولی بودند رفتیم یه مدرسه تا حال و هوای درس و بیشتر داشته باشه و یه جشن ساده گرفتیم مطمئنم بیشتر از حتی جشن مدرسه هم که اگه برگزار می شد بهت خوش گذشت 

در ادامه عکس های این مدت

چاپ تقویم امسال مثا روند سال های قبل

چاپ پیکسل آهنربایی برای هدیه یادگاری به دوستای مدرسه ات هم برای تبریک عید و هم برای یاد گرفتن نوشتن اسم قشنگت

سفره هفت سین خونه خودمون متاسفانه بدون ماهی که از ماهی سفالی استفاده کردیم

سفره هخفت سین خونه مامان جون

فلوت و بلز نوازی شعر های بهار و هفت سین کنار سفره هفت سین که بصورت مجازی از خاله آنا درس گرفتی و به سفارش ایشون خیلی عالی زدی

حیاط زیبا و بهاری مون

همین جا بود که یه قطعه مستم مستم را انتخاب کردیم و به سلیقه خودمون شعر اش را عوض کردیم به مناسبت روز معلم به خانم عصاری معلم کلاس اولت تقدیم کردیم خیلی زیبا هم قطعه اش را نواختی با فلوت هم زیبا شعرش را خواندی شکر خدا خانم عصاری خیلی خوشش اومده بود و خاله آنا هم از این ابتکارت خیلی شاد شد و تحسین کرد

خانم عصاری جونم مهربونم      روزت مبارک روزت مبارک

من دوست دارم گل من مهربونم روزت مبارک روزت مبارک

معلم خوبم ای الگوی محبوبم 

معلم خوبم مچکرم ممنونم

دورهمی سه نفره سیزده بدرمون توی آلاچیق خونه

تولد بابا و مامان جون

بدترین صحنه های زندگی من که دیگه حاضر به تکرارشون نیستم

اینجا که بالاخره رفتیم و گچ پات را باز کردیم شما از صدای اره گچ بری میترسیدی برای همین گوشت را گرفته بودی

وقتی اینقدر به خرید علاقه داری و با این پای گچ گرفته میروی خرید

شرکت در مسابقه پویش شب قدر و کلی مسابقه دیگه که همه را منتخب شدی و جوایز گزفتی مثل کتاب،ماشین حساب،لوازم التحریر و ...

ارائه طرح جابر

کاردستی و نقاشی هات

سرگرمی هاو هنر های این مدت

جشن پایان کلاس ارف 

به گفته خاله آنا از بهترین و باهوش ترین شاگرداش بودی تونستی تو مدت کوتاه تری کلاست را تموم کنی و همیشه داوطلب بودی و با علاقه

جشن الفبا 

حضور این پسر خاله ناز و دلبر امسال کنار ما

سفر به شهر زیبای زاینده رود و تجربه سوارکاری که یکی از آرزوهات بود

سفر به نطنز و باریدم تگرگ زیبا

روستای زیبای همبر

کویر گردی

اپلیکیشن جالب گرادینت

کافی شاپ و طبق معمول خط زیبای بابا روی تابلو اون

فرزند خوبم
دختر نازنینم
امروز برایت این‌گونه دعاکردم
خدایا
به جز خودت به دیگری واگذارش نکن
تویی پروردگار او
پس قرار ده بی‌نیازی در نفسش، یقین در دلش
اخلاص در کردارش، روشنی در دیده‌اش
بصیرت درقلبش و روزى پربرکت در زندگی‌اش