مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

شیطونی های 3

1392/6/13 13:48
750 بازدید
اشتراک گذاری

مهتا خانومی مامان الهی که من قربونت برم الان لالا هستی که مامان تونسته بیاد و پست جدید بذاره اگه بیدار باشی که اصلا نباید فکر دست گرفتن لپ تاپ را هم از سرم بیرون کنم وروجک مامان

روز ها پشت سر هم مثل باد میگذرم و دختر نازم روز به روز بزرگتر و شیطون تر میشیاز یه طرف خوشحالم که هر روز شیرین تر و نازتر میشی همدم مامان و از یه طرف نارحت که چطور این روزا دارن میگذرن و دوباره تکرار نمیشن پس بیشتر باید قدر ش را بدونم گلم

 

این روزا یاد گرفتی هر وقت دست به چیزی که نباید بزنی ،میزنی و بهت میگم نه تو هم سریع دستت را تکون میدی و میگی نه نه نه ... و دست منو کنار میزنی و کار خودت را انجام میدی میگی مزاحم من نشو مامان .هر وقت هم کسی را اگه دوست نداری یا ازش خجالت میکشی دستش را طرفت دراز میکنه که بری بغلش فورا دستت را چند بار میزنی به دستش و میگی نه نه... توی این عکس هم میخواست دوربین را بگیره من گفتم نه اونم دستش را داره تکون میده

.

د د د گفتن و بیرون رفتنت که دیگه کار هر روزت هست هر کی میاد خونمون (یا بابا )دستت را گردنش میندازی و شروع میکنی بهش بالا میری یعنی پاشو بعدش هم خم میشی طرف در راهرو و دستگیره در را میگیری میگی د د د د .... اینقدر میگی تا بالاخره میبرنت بیرون سلطان خانوم

 با پتو هم میونه خوبی نداری اگه خوابه خواب هم که باشی تا پتو را روت میندازم شروع میکنی دست و پا میزنی و تا از روت بر نداری ول کن نیستی بعش آروم میگیری من موندم پس فردا زمستون چیکار کنم حتما من وبابایی باید از گرما بپزیم چون خانوم خانوما پتو نمیخواد

ببین با وجود دوتا پتو بازم رو باز خوابیدی

f

تا ازت غافل میشیم میری بالش جلوی دوتا مبل ها را برمیداری و میری وسط دوتا مبل که ظرف آب کولر گازی را برداری ببین چه با کمال خونسردی هم برگشتی میخوای عکست خوب از آب در بیاد

 

f

اینم از اوضاع آشپزخونه تازه اینجا مامانی وسایل کشو را که بیرون ریختی سر جاش گذاشته

رفتی پمپ آب آکواریوم را برداشتی فضول

d

ds

 اینم جنگ بین تو با دختر عمه ات زهرا میخواد توپ تو را برداره تو هم یقه اونو از پشت گرفتی و میکشی اونم دستش را روی پات گداشته و فشار میده بعدشم که گریه زاری....

.

عزیزم مامان جونت هم از مشهد این پیراهن خوشکل را برات سوغاتی آورده دستش درد نکنه ببین چقدر ناز شدی گلم

mahta

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان محیا
13 شهریور 92 14:23
هزار ماشالله این مهتاجون روز به روز خوشگل تر و شیطون تر میشه آخه عزیز دل خاله دختر عمه ی کوچولوتو چیکارش داری .بابا گناه داره
مامان ندا
14 شهریور 92 10:20
اخ جانم چه یغه زهرارو چسبیده نگفته بودین مامانی فکر میکردم زهرا عروسکه
النا کاشونی
14 شهریور 92 12:58
تقدیم به مهتاجون و مامان مهشید



ممنون خاله
النا کاشونی
15 شهریور 92 15:49
فرشته زیبا مهتا جون روز دختر مبارک
مامان حنانه زهرا
16 شهریور 92 6:22
به به شیطون من اهل دعوام بود وخبرنداشتم عزیزم مهتا جون بروگوش مامانیو بگیر محکم بکش یاگازش بگیر بگو چرا به دوستات سر نمیزنی؟
مامان مریم
16 شهریور 92 11:43
روزت مبارک مهتا خانوم
زهرا
18 شهریور 92 11:58
salam mahta joonam rozet mobarak az dor mibosamet rasti maman barat chi kado kharid age hanoz nakharide yaghash o begir ta nakhare velesh nakon
zahra
18 شهریور 92 12:33
سلام مهتا جونم روزت مبارک کادو چی گرفتی از مامان گلم؟چقدر ناز شدی ما که سالی یه بار تو رو می بینیم اونم ماه رمضونه که نمی شه خوردت با مامان بیا پیش امیرحسین گلکم می بوسمت از دور




حتما به روی چشم پیشتون میاییم

کادو هم براش میخریم حالا تا آخر هفته وقت هست