مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

زمستان ۹۷( پارت۲)

1397/12/29 16:51
281 بازدید
اشتراک گذاری

 

ادامه پست قبل👈 👈👈👈 👈

اولین دندون شیری ات هم توی همین زمستون افتاد و البته بعد چند روز دومی 😍 یه مدت بود که لق بود و از افتادنش ترس داشتی تا اینکه خدا را شکر یه روز که پیش دبستان بودی افتاد مربی تون میگفت میخواستی گریه کنی ولی از با تجربه بودن خاله عاطفه جون (مربی تون) برخورد خوبی با این قضیه نشون داده و به شماگفته ناراحتی نداره یعنی شما بزرگ شدی و ... و با بچه ها تشویقت هم کردن و کلا از اون فضا بیرون اومدی و خوشحال شدی همچنین خاله بهت گفته بود دندونت را نگه دار واسه همین مثله یه شیء گرانبها لای دستمال بهم تحویل دادی منم زدم واست توی آلبومت

 همچنین موهات را هم کوتاه کردیم هرچند هم خودت هم بابا مخالف بودی😅😅😅

 شکر خدا فعالیت های هنری ات هم به بابا مامانت😊😊😊😊😊رفته و خیلی ذوق هنری داری خاله عاطفه مدام ازت تعریف میکنه که بهترین کاردستی ها سر کلاس ماله مهتا بانوی منه😍😍😍😍😍😍

دکوپاژ آدم برفی

عروسک انگشتی

تقارن و چاپ

کارت تبریک روز مادر که با عشق درست کرده بودی هروقت که ازت ناراحت میشم زود میروی میاری پیشم میزاری آخه مگه من میتونم ناراحت بمونم😗😗😗😍😍😍

تخم مرغ رنگی سفره هفت سین

گل سنبل

جا کتابی با وسایل دور ریختنی

پرچم ایران بمناسبت جشن انقلاب

میوه آرایی😂😂😃😃😘😘

🌜: یه تعریف دیگه خاله عاطفه از شما اعتماد بنفس بالا تون هست که اینو از همون کوچیکی ات متوجه شده بودیم بدون رودربایستی و ترس و خجالت همیشه پیش همه جلودار هستی 😘😘😘 مربی ات هم همینو میگه توی مراسم ها مسابقات و ... همیشه اولین نفری هستی که دست میگیری و داوطلب میش الهی دورت بگردم😍😍😍

🌜: جلسه اولیا که رفته بودیم مربی تون همه کتاب ها و ... را برای مادرا میاورد که ببینیم گل هامون چه کارهایی تو این مدت انجام دادن هرچند اکثرا داخله کانال میزارن اینقد از ورق زدن کتاب هات و دیدن کاراهات ذوق زده بودم که نگو آخه کی وقت کردی اینقدر بزرگ بشی😘😘😘😘

🌜: یه رویداد دیگه برگزاری بازارچه خیریه توی پیش دبستانتون بود که در آمدش واسه عیدی بچه های مستحق خرج میشد خیلی کار جالبی بود و باعث افتخار بود که منم تو اون بازارچه شرکت کردم و سهمی داشتم من سبزه و کاکتوس کاشتم و میوه خشک و کیک بردم

: توی این زمستون یه دور همی های باحالی را هم داشتیم به صرف غذاهای گرم سنتی😍

🌜: عکس های یادگاری ات با پندار دوست جون جونی ات

🌜: و در آخر دور دور های ما با مناسبت و بی مناسبت های مختلف😍😍

این بود پایان سال ۹۷ سالی پر از خاطرات شیرین و گاها تلخ و خدا را شکر که خانواده همه سلامت دور هم هستیم و صد البته در کنار مهتا بانو

هم اکنون آخر اسفند هست و در انتظار روزهای بهاری و دوست داشتی عید ان شا الله که سال خوبی در پیش رو داشته باشیم

🌜 فرشته خوشگل من!

تو یک تکه کوچک از بهشت هستی

که از آسمان جدا شده یک مشت شادی

یک قلب پر از عشق

دوست دارم دختر نازنینم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)