مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

دندانپزشکی

1395/4/6 13:44
461 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم مهتا اینبار میخوام از جریان دندونت و دندون پزشکی رفتنت توی خرداد ماه واست بگم 

ان شاالله که همیشه دندونات سالم باشه که دیگه نخوای دندانپزشکی بری چون هم برای من و هم خودت خاطره خوبی نبود عزیزکم

یکی از دندون های آسیابت با اینکه همیشه مرتب مسواک برات میزنم سیاه شده بود و کم کم شبا که میخواستی بخوابی از درد شکایت میکردی گلم البته من فک کنم بخاطر کاکائو و شکلات و نوشابه و ... زیادی بود که میخوردی و اصلا گوش بحرف نمیدادی بلا خانم که خدا را شکر از بعد جریان روکش دندانت دیگه این موارد کمتر شده واسه اینکه از دوباره برگشتن پیش دندانپزشک میترسی و همچنین فک کنم برای داروی آهنت هم بود ته حلقت میرختم که دندونات خراب نشه ولی باز اون آخری ها در معرض بوده

 

یکشنبه درست دو روز به ماه رمضان بود که رفتیم کیلینیک تخصصی افضل قسمت کودکان تا دندونت معاینه بشه البته بگم همین اومدنت را هم با کلی قصه و شرط و اینا اومدی و کاملا راضی شده بودی که دندانپزشک که ترس نداره تازه جایزه هم بهت میده اینو به همه از جمله خود خانم دکتر هم گفتی و خیلی ازت خوشش اومده بود بعد معاینه خانم دکتر یه آینه دندان بهت جایزه داد که تو خیلی خوشحال شدی و بهت گفت حالا که دختر خوبی هستی برو یه عکس یادگاری هم از دندونت بگیر و بیار که اونجا هم دختر خوبی بودی و یه مسواک جایزه گرفتی

l16.gif                                              tandarts6.gif

متاسفانه خانم دکتر با دین عکس دندونت گفت که دندونت به عصب رسیده و باید عصب کشی و پر و روکش کرد برای دو روز بعد یعنی اول ماه رمضان بهمون نوبت داد همون روز شما را یکم وسایل دندانپزشکی آشنا کرد از جمله آقا فیشفیشی و .... و کلی همکاری کردی خانم دکتر گفت که دختر خوبی هست همکاری میکنه دیگه احتیاج به بیهوشی کامل نداره و بی حسی موضعی کافیه 

سه شنبه بابا زود از سرکار اومد و رفتیم کیلینیک با خودت میگفتی ایندقعه میخواد خانم دکتر توپ جایزه بهم بده 

از اونجایی که از آمپول میترسی با اینکه اول با ژل توت فرنگی دندونت بی حس شده بود و درد نداشت ولی بازم زدی زیر گریه و... با کلی دردسر نیم ساعت آرومت کردم تا بی حس بشه و برات کلی توضیح دادم که هیچی نیست خانم دکتر هم گفته بود بهت اگه گریه کنی کرم های دندونت بیدار میشن میان بشکونت میگیرن ولی دوباره که داخل اتاق شدی شروع به گریه کردی تا جایی که منو بیرونم کردن و من پشت در از شنیدن صدای گریه ات عذاب میکشیدم گریهخلاصه دنونت به هر صورتی بود کارش تموم شد ولی به اندازه همه عمرت گریه کردی گریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریه​اینقد که دیگه نای حرف زدن نداشتی و بعد اینکه خوابت برد هم داخل خواب بیقرار بودی 

بعدش که بیدار شدی میگفتی دیگه من دندونپزشکی نمیام خانم دکتر خیلی بده پس چرا توپ بهم جایزه نداد

خندونکخندونکخندونکخندونکخندونکخندونکخندونکخندونک

اینم عکس دندونت عزیزم

یه دندون با روکش نقره ای

میگفتی مامان عکس نگیر کرم های دندونم بیدار میشناااقه قههقه قههقه قههقه قههقه قهه

l10.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ملیسا خانم ناناز
7 تیر 95 16:29
با سلام . ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات ، این حقیر : بابای ملیسا خانم ناز و خوشگل ، وبلاگ دخترم رو با عکسهای سفر به شمال و شهر بازی به روز کردم . خیلی خوشحال می شیم با تشریف فرمائی خودتون مزین کنید و کلبه مجازی دخترم رو با گذاشتن یک نظر و یادگاری جلوه زیبای ماندگار بدید. منتظر شما هستیم.