مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

(◕‿◕) مهتای من بی همتاست (◕‿◕)

دخترم به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرت با تمام سختی های دنیا خواهم جنگید به من تکیه کن که تکیه گاهت عاشقانه دوستت دارد

روز پدر

1395/3/11 12:43
943 بازدید
اشتراک گذاری

پدرم! تو تپش قلب خانه ‏ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون می‏روی و با کشش عشق، دوباره باز می‏گردی. دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو بادپشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور می‏چرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا!
آن‏قدر با دست‏هایت انس گرفته‏ام که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را می‏گیری، خیالم راحت می‏شود؛ می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی
...

دخترم مهتا توی این ماه دوتا مناسبت خیلی خوب بود هم روز پدر و هم روز تولد بابا مصطفی 

خدا را برای وجود سایه پدر عزیز خودم (باباجون محمد) و بابای عزیز دخترم (بابا مصطفی) صد هزار مرتبه شکرررررررر

کیک روز پدر

تیرامیسو بمناسبت روز تولد بابایی

خوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزه

بخاطر زور گفتن شما خانوووم که میگفتی این کیکه تولد گل من هست باید حتما کلاه تولد بزارم و شمع روشن کنید موقع خرید کیک یه کلاه برداشتی ولی متاسفانه شمع را یادمون رفت بخریم خونه باباجون که رسیدیم دیگه دیر شده بود برای همین هول هولکی یه شمع بزرگخندونکخندونکخندونکخندونکپیدا کردیم گذاشتیم روی کیک تا شما راضی بشی وگرنه قهر کردی بودی چجوررر که چرا شمع نداریمگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریههنوزم توی عکس مشخصه کاملا راضی نشدیدلخوردلخوردلخوردلخوردلخوردلخوردلخوردلخور

اینم چند تا عکس خوشکلت باباجون و بابا

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

پسندها (1)

نظرات (0)